معنی بدلکار فقید ایرانی
حل جدول
پیمان ابدی
بدلکار فقید سینمای ایران
پیمان ابدی
بدلکار فقید سینماو تلویزیون ایران
پیمان ابدی
جغرافیدان فقید ایرانی
گنجی
خواننده فقید ایرانی
پاشایی
کارگردان فقید ایرانی
کیارستمی
سرمربی فقید ایرانی
دهداری
بدلکار فقید سینما و تلویزیون ایران
پیمان ابدی
فقید
درگذشته، شادروان، مفقود، گمشده
لغت نامه دهخدا
فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازدسترفته، درگذشته، شادروان، مرحوم،
(متضاد) حی
واژه پیشنهادی
پروین اعتصامی
فرهنگ معین
گم شده، از دست رفته، کنایه از: مرده، درگذشته. [خوانش: (فِ هُ لْ لُ قِ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
[مجاز] درگذشته، مرده،
مفقود، گمشده،
فرهنگ فارسی آزاد
فَقِید، گمشده، مفقود، از دست رفته، مجازاً از این عالم رفته
معادل ابجد
723